جواب
در جواب نامه تو
نارفیق از تو نوشتم
از تو که شد با تو آغاز
لحظه لحظه سرنوشتم
رفتی اما کردی یادم
آخه یار با وفاتم
واسه فهمیدن حرفات
منو کم داری فداتم
تنهایی دستای ما
با دست هم شد آشنا
با هم تپید قلبای ما
از شدیم اما جدا
به من بگو آخر چرا؟
با نگاه مهربونت
قفل قلبمو تو بستی
ساز تو تار دلم بود
زدی تارمو شکستی
واسه ویرون شدن ما
می زدی تیشه دودستی
باورت نمی شه اما
خودتو عهدوشکستی
تنهایی دستای ما
با دست هم شد آشنا
با هم تپید قلبای ما
از شدیم اما جدا
به من بگو آخر چرا؟
حالا اینجا تک و تنها
پرپر گذشته هاتم
نارفیقانه بریدی
ولی من هنوز باهاتم
هردومون تنهای تنها
هرکدوم یه جای دنیا
جای تو خالیه اینجا
جای من خالیه اونجا
تنهایی دستای ما
با دست هم شد آشنا
با هم تپید قلبای ما
از شدیم اما جدا
به من بگو آخر چرا؟
اردلان سرافراز
فرانکفورت ۱۳۶۸