بیا بار سفر بندیم از این دشت

بیا بار سفر بندیم از این دشت


اگر یک شب تو را در خواب ببینم
به دریا نقشی از مهتاب ببینم
دوباره ببینمت خندون میایی
دوباره سینه رو بی تاب ببینم

اگر یک شب تو برگردی دوباره
به گیسویت بیفشونم ستاره
نمی دونی مگه ای نازنینم
دلم هر روز و هر شب در انتظاره


بیا بار سفر بندیم از این دشت
زمستون باز تو این لونه برگشت
بیا تا قصه ها گویم برایت
که دورون جدایی دیر بگذشت

به تو گویم بیا ای نازنینم
که با مژگون زپایت خار چینم
گل عمر منو باد خزون برد
گل ناز منی داغت نبینم

بیا بار سفر بندیم از این دشت
زمستون باز تو این لونه برگشت
بیا تا قصه ها گویم برایت
که دورون جدایی دیر بگذشت
به تو گویم بیا ای نازنینم
که با مژگون زپایت خار چینم
گل عمر منو باد خزون برد
گل ناز منی داغت نبینم

اردلان سرافراز
داراب ، زمستان ۱۳۴۸



نظرات 1 + ارسال نظر
مرجان یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:17 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد