-
خالق یکتا
دوشنبه 24 مردادماه سال 1384 15:19
خالق یکتا دل من پوسید خدایا دارم از غصه می میرم اگه تو با من نباشی دستای کی و بگیرم توی این دنیا که حتی به دلت بها نمی دن عاشقای بی گناهش به ته دنیا رسیدن توی این دنیا که آدم آدمیتو فروخته دلای نا باور ما از غم و غصه ها سوخته تو بگو به من خدایا که چه طور عاشق بمونم تو بگو خالق یکتا تو بگو تا من بدونم آخه من خسته و...
-
مادرم روزت مبارک
شنبه 8 مردادماه سال 1384 14:32
به نام خالق تمام زیبایی ها مادر چه واژه پر معنایی. پر معنی و زیبا پر از لطف و محبت. سرشار از صداقت. به استواری کوه. به پاکی جنگل. به زیبایی گل سرخ به زلالی چشمه ساران. واقعا چه طور می توان مادر را توصیف کرد چگونه می توان زحمات مادر را ارج نهاد و سپاس گذار بود. آه که چه شبها با صدای گریه از خواب ناز بیدار شده و با...
-
یه نامه باحال
دوشنبه 3 مردادماه سال 1384 14:55
این نامه رو کسی نوشته که صبح تا شب جلوی تلویزیون بوده وتنها سرگرمیش هم این بوده که بشینه و تبلیغات قشنگ تلویزیون رو از اول تا آخر نگاه کنه .خودتون بخونین عاقبت چنین آدمی چی می شه سلام سلامی که گرمای آن از مهیاگاز و کیفیت سینجرگاز و نوع آوری نیک کالا با ضمانت 5 ساله امیدوارم صمیمانه بوسه مرا پذیرا باشی و آنرا با چسب...
-
سخنانی از بزرگان (۲)
دوشنبه 3 مردادماه سال 1384 14:37
هیچکس قادر به پیشگوئی یا کنترل آینده نیست . اما هرچه بیشتر برای به وقوع پیوستن رویاهای آینده ات برنامه ریزی کنی ، نگرانی و اضطرابت در زمان حال کمتر خواهد شد اسپنسر جانسون زندگی دو نیمه است : نیمه اول در انتظار نیمه دوم ، نیمه دوم در حسرت نیمه اول ناشناس معلم نفس خود و شاگرد وجدان خویش باش ابوعلی سینا هیچ چیز در دنیا...
-
عشق خر
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1384 23:17
عشق خر آهو خیلی خوشگل بود. یک روز یک پری سراغش اومد و بهش گفت: آهو جون!دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟ آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش. پری آرزوی آهو رو برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد. شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند. حاکم پرسید: علت طلاق؟ آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم, این خیلی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1384 13:59
اگر از چیزی ناراضی هستید ، حتی کار خوبی که مایلید انجام دهید ، اما نتوانسته اید همین حالا از آن دست بکشید. اگر چیزی خوب پیش نمی رود فقط ۲ توضیح برای آن وجود دارد: یا مقاومت شما آزموده می شود و یا باید جهت خویش را تغییر دهید . برای آن که بفهمید کدام یکی از دو فرض متضاد بالا صحیح است ، از سکوت و نیایش استفاده کنید ....
-
نکته های ناب از زبان بزرگان
دوشنبه 27 تیرماه سال 1384 14:44
آنک چشمانی که خمیر مایه مهر است! وینک مهر تو: نبردافزاری تا با تقدیر خویش پنجه در پنجه کنم. احمدشاملو ازدواج در زندگی مثل دوئل در بحبوحه ی جنگ است. دین آچسن دنیا را شن کوچکی ببین آسمان را همچون دسته گلی بی نهایت را در دستانت نگه دار و جاودانگی را در لحظه هایت. ویلیام بلیک هر که را در زندگی نانش نخورند چون بمیرد نامش...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1384 02:51
به کرم سبز بیندیش ، بیش تر زندگیش را روی زمین می گذراند ، به پرندگان حسد می ورزد و از سرنوشت و شکل کالبدش خشمگین است . می اندیشد:من منفورترین موجوداتم ،زشت ،کریه ، و محکوم به خزیدن بر روی زمین.اما یک روز مادر طبیعت از کرم می خواهد پیله ای بتند ،کرم یکه می خورد پیش از آن هرگز پیله نساخته.گمان می کند باید گور خود را...
-
زندگی نامه پائولو کوئلیو
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1384 13:19
پ ائولو کوئلیو در سال 1947 در ریودوژانیروی برزیل زاده شده است . ابتدا به نمایشنامه نویسی وکارگردانی تئاتر و هیپی گری و ترانه سرایی برای موسیقی مردم برزیل مشغول شد و بعد به روزنامه نگاری روی آورد.اما شهرت جهانگیر او با داستانهایش به دست آمد. کوئلیو در سال 1986 مسیر زیارتی باستانی اسپانیا جاده سانتیاگو را پیاده...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 تیرماه سال 1384 18:15
یکدفعه مثل یه آهو توی صحراها رمیدی، بسکه چشم تو قشنگ بود گله گرگ رو ندیدی دل نبود توی دلم ، تو رو گرگ ها نبینند ، اونا با دندون تیز تو کمینت نشینن ، الهی من فدای تو چکار کنم برای تو اگه تو این بیا بونا خاری بره به پای تو ............. یکدفعه مثل یه شمع داشتی خاموش می شدی ، اگر پروانه نبود تو فراموش می شدی. آره پروانه...
-
روایت
دوشنبه 20 تیرماه سال 1384 15:19
و همچنان که می رفتند او ( عیسا مسیح ) وارد دهکده ای شد و زنی به نام مرتاه او را به خانه اش مهمان کرد . مرتاه خواهری به نام مریم داشت که پیش پای عیسی نشسته بود و به سخن او گوش می سپرد . اما مرتاه که گرفتار خدمت به او بود برآشفت ، پس به کنار عیسی آمد و گفت : (مولای من آیا اهمیت نمی دهی که خواهرم من را در خدمت گزاری به...
-
حضرت زهرا (س)
دوشنبه 20 تیرماه سال 1384 02:19
به نام خداوند بخشنده مهربان این روز ها خیلی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) صحبت میشه . من هم می خواستم یه چیزایی بنویسم ولی هی تایپ کردم ، هی پاک کردم . آخرش به این نتیجه رسیدم که بهتره از بچه ها بپرسم . شما از حضرت زهرا ( علیها السلام) چی میدونید ؟ آیا اصلا می شناسیدش یا نه همین حرف هایی که در موردش می زنن رو می...
-
بیا بار سفر بندیم از این دشت
یکشنبه 19 تیرماه سال 1384 12:19
بیا بار سفر بندیم از این دشت اگر یک شب تو را در خواب ببینم به دریا نقشی از مهتاب ببینم دوباره ببینمت خندون میایی دوباره سینه رو بی تاب ببینم اگر یک شب تو برگردی دوباره به گیسویت بیفشونم ستاره نمی دونی مگه ای نازنینم دلم هر روز و هر شب در انتظاره بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز تو این لونه برگشت بیا تا قصه ها...
-
جواب
شنبه 18 تیرماه سال 1384 01:57
جواب در جواب نامه تو نارفیق از تو نوشتم از تو که شد با تو آغاز لحظه لحظه سرنوشتم رفتی اما کردی یادم آخه یار با وفاتم واسه فهمیدن حرفات منو کم داری فداتم تنهایی دستای ما با دست هم شد آشنا با هم تپید قلبای ما از شدیم اما جدا به من بگو آخر چرا؟ با نگاه مهربونت قفل قلبمو تو بستی ساز تو تار دلم بود زدی تارمو شکستی واسه...
-
انتظار
جمعه 17 تیرماه سال 1384 16:09
انتظار انتظارتو فقط مال منه سهم من از تو افسوس تو رو نداشتنه سهم من از تو افسوس تو رو نداشتنه همه با هم دیگه هستن همه خیلی ها رو دارن یکی هست که وقت گریه سر رو شونه هاش بذارن ولی من از همه دنیا تو رو داشتم وقتی گریه می کردم سر رو شونه ت می ذاشتم همه تنهایی هامون مال هم بود ، مال هم بود هر چی با هم بودیم برا من خیلی کم...
-
معرفی کتاب
جمعه 17 تیرماه سال 1384 02:39
اولین کتابی که در این وبلاگ به معرفی آن می پردازیم کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو و ترجمه دکتر آرش حجازی می باشد این کتاب داستان جوانی را بازگو می کند که به دنیال افسانه شخصی خویش از دیار خود کوچ می کند و خطرات و مشقات زیادی را به جان می خرد تا به هدف خود یعنی رسیدن به افسانه شخصی دست یابد. این کتاب تنها یک رمان نیست...
-
مقدمه
جمعه 17 تیرماه سال 1384 02:27
سلام دوستان در این وبلاگ به درج داستانها و روایاتی آموزنده و جذاب از نویسندگان شهیر دنیای ادب می پردازیم امیدوارم که با کمک شما دوستان به این مهم دست پیدا کنیم