عشق خر


                            عشق خر


آهو خیلی خوشگل بود. یک روز یک پری سراغش اومد و بهش گفت: آهو جون!دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟
آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش.
پری آرزوی آهو رو برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد.

شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.
حاکم پرسید: علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم, این خیلی خره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمیشه, تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته, همه میگن شوهرم حماله.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم, خونه ام عین طویله است.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خورد کرده, هر چی ازش می پرسم مثل خر بهم نگاه می کنه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: تا بهش یه چیز می گم صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمی آد, همه اش میگه لاغر مردنی, تو مثل مانکن ها می مونی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارها رو می کنی ؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چی کارش میشه کرد.
نتیجه گیری اخلاقی: در انتخاب همسر دقت کنید.
نتیجه گیری عاشقانه: مواظب باشید وقتی عاشق موجودی می شوید عشق چشم هایتان را کور نکند

 

اگر از چیزی ناراضی هستید ، حتی کار خوبی که مایلید انجام دهید ، اما نتوانسته اید همین حالا از آن دست بکشید.
اگر چیزی خوب پیش نمی رود فقط ۲ توضیح برای آن وجود دارد: یا مقاومت شما آزموده می شود  و یا باید جهت خویش را تغییر دهید .
برای آن که بفهمید کدام یکی از دو فرض متضاد بالا صحیح است ، از سکوت و نیایش استفاده کنید . اندک اندک ، همه چیز به گونه غریبی روشن می شود  ، تا این که قدرت کافی برای گزینش می یابید .
هنگامی که تصمیم گرفتید ،راه دوم را کاملا فراموش کنید و پیش بروید . چون خداوند ، پروردگار شجاعان است .
دومینگوس سابینو می گوید : همه چیز به بهترین چیز تبدیل می شود اگر چیزی خوب پیش نمی رود ، به خاطر آن است که هنوز به پایان نرسیده اید.



نکته های ناب از زبان بزرگان

آنک چشمانی که خمیر مایه مهر است!
وینک مهر تو:
نبردافزاری
تا با تقدیر خویش پنجه در پنجه کنم.
                  
                                                                                      احمدشاملو

ازدواج در زندگی مثل دوئل در بحبوحه ی جنگ است.

                                                                                     دین آچسن

دنیا را شن کوچکی ببین
آسمان را همچون دسته گلی
بی نهایت را در دستانت نگه دار
و جاودانگی را در لحظه هایت.

                                                                                  ویلیام بلیک

هر که را در زندگی نانش نخورند چون بمیرد نامش نبرند.

                                                                                  سعدی

اشک هایت را پاک کن !
چرا که آن عشق که چشمان را گشوده و ما را به خدمتگزاری خویش وادار نموده ، برکات صبر و گذشته را به ما بخشیده است.

                                                                              جبران خلیل جبران

به کرم سبز بیندیش ، بیش تر زندگیش را روی زمین می گذراند ، به پرندگان حسد می ورزد و از سرنوشت و شکل کالبدش خشمگین است .
می اندیشد:من منفورترین موجوداتم ،زشت ،کریه ، و محکوم به خزیدن بر روی زمین.اما یک روز مادر طبیعت از کرم می خواهد پیله ای بتند ،کرم یکه می خورد پیش از آن هرگز پیله نساخته.گمان می کند باید گور خود را بسازد ،و آماده مرگ شود .هر چند از زندگی خود تا آن لحظه ناخشنود است ، به خدا شکوه می برد :خدایا،درست زمانی که سرانجام به همه چیز عادت کردم ،اندک چیزی را هم که دارم از من می گیری.
خود را نوامیدانه در پیله حبس می کند و منتظر پایان می ماند .چند روز بعد در می یابد که به پروانه ای زیبا تبدیل شده .می تواند به آسمان پرواز کند و بسیار تحسین اش کنند.از معنای زندگی و برنامه های خدا شگفت زده است .

مکتوب
پائولو کوئلیو

زندگی نامه پائولو کوئلیو



پائولو کوئلیو در سال 1947 در ریودوژانیروی برزیل زاده شده است . ابتدا به نمایشنامه نویسی وکارگردانی تئاتر و هیپی گری و ترانه سرایی برای موسیقی مردم برزیل مشغول شد و بعد به روزنامه نگاری روی آورد.اما شهرت جهانگیر او با داستانهایش به دست آمد.

کوئلیو در سال 1986 مسیر زیارتی باستانی اسپانیا جاده سانتیاگو را پیاده پیمود.این تجربه را بعدها را در کتاب خاطرات یک مغ شرح داد که در سال 1987 منتشر شد.سال بعد با کتاب دومش کیمیاگر به یکی از پرخواننده ترین نویسندگان معاصر تبدیل شد و کتاب های او در بیست و نه کشور جهان منتشر شدند.بنا به گزارش مجله بین المللی پابلیشینگ ترندز کتاب کیمیاگر یکی از ده کتاب پرفروش جهان در سال 1998 بوده است . این کتاب تاکنون در کشورهای آرژانتین و استرالیا و اتریش و بلژیک و برزیل و بلغارستان و کانادا و کلمبیا و کرواسی و فرانسه و آلمان و ایران و ایتالیاو اسلوانی و اسپانیا و سوییس و تایوان و ترکیه و اوروگوئه و یوگوسلاوی و ونزوئلا در فهرست پرفروش ترین کتاب ها بوده است .

کیمیاگر توسط دانشگاه شیکاگو به عنوان کتاب درسی توصیه می شود و آن را در دست یابی به بصیرت شخصی بسیار مفید دانسته اند . هم چنین در مدارس آرژانتین و فرانسه و ایتالیا . پرتغال و برزیل و تایوان و ایالات متحده و اسپانیا به عنوان کتاب درسی معرفی می شود کتاب های دیگر او عبارتند از بریدا (1990)والکیری ها (1992) مکتوب (1994) در کنار رود پیدار نشستم و گریستم (1994) کوه پنجم(1996)دومین مکتوب (1997)و کتاب رزم آورنور(1997) رمان ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد داستان شیفتگی و جنون در سال 1999 منتشر شد و در بسیاری از کشورهای جهان از جمله فرانسه و ایران در صدر فهرست بهترین کتاب های پرفروش قرار گرفت وی در سال 2000 رمان شیطان و دوشیزه پریم را نوشت که پیش تر در ایران منتشر شده است . آثار او در 120 کشور منتشر و به ۴6زبان ترجمه شده شده اند . بیش تر از بیست و هفت میلیون نسخه از کتاب های به فروش رفته اند و بنا به گزارش نشریه فرانسوی لیر در ماه مارس سال 1999 او دومین نویسنده پرفروش جهانی در سال 1998 بوده است .

کوئلیو جایزه ادبی متعددی را از کشورهای متعئئ کسب کرده است . منتقدان سبک شاعرانه واقع گرا و فلسفی او را می ستایند و زبان نمادینی را که نه با مغزهای ما که با قلب هامان سخن می گوید تحسین می کنند .داستان سرایی او توانایی الهام بخشی به ملت های گوناگونی را دارد.
پائولو کوئلیو مشاور ویژه برنامه یونسکو همگرایی های روحی و گفت و گوی بین فرهنگ ها است .

تقدیم به دوستداران پائولو کوئلیو

یکدفعه مثل یه آهو توی صحراها رمیدی، بسکه چشم تو قشنگ بود گله گرگ رو ندیدی

دل نبود توی دلم ، تو رو گرگ ها نبینند ،‌ اونا با دندون تیز تو کمینت نشینن ، الهی من فدای تو

چکار کنم برای تو اگه تو این بیا بونا  خاری بره به پای تو .............

یکدفعه مثل یه شمع داشتی خاموش می شدی ، اگر پروانه نبود تو فراموش می شدی.

آره پروانه شدم تا پرام سوخته بشه تا که آتیش دل من به دلت دوخته بشه

تا بسوزه پرو بالم تا که راحت شه خیالم.

دارم از تو می نویسم تو که غم داره نگاهت ، اگر دوست داشتی بگو تا باز بگم برات

آنقدر بگم تا خسته شم از عشق تو شکسته شم .............

تقدیم به تنها کسی که در زندگی می پرستیدمش و می پرستمش و خواهم پرستید

تقدیم به کسی که با نگاهش زندگی را به من هدیه کرد  و با دریغ نمودن نگاهش زندگی را  از

من گرفت

دوستدار همیشگی تو علی

روایت

و همچنان که می رفتند او ( عیسا مسیح ) وارد دهکده ای شد و زنی به نام مرتاه او را به خانه اش مهمان کرد .
مرتاه خواهری به نام مریم داشت که پیش پای عیسی نشسته بود و به سخن او گوش می سپرد .
اما مرتاه که گرفتار خدمت به او بود برآشفت ، پس به کنار عیسی آمد و گفت :
(مولای من آیا اهمیت نمی دهی که خواهرم من را در خدمت گزاری به تو تنها گذارد؟ به خواهرم بفرما که بیاید و من را کمک کند!
عیسا پاسخ داد:
(مرتاه !مرتاه! تو خود را مظطرب و نگران چیزهای زیادی می کنی . اما مریم بخش بهتر را برگزیده است ، و این از او گرفته نخواهد شد.

                                                                                                  انجیل لوقا باب ۱۰ 
                                                                                    آیه ۳۸-۴۲

حضرت زهرا (س)

به نام خداوند بخشنده مهربان

این روز ها خیلی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) صحبت میشه .

من هم می خواستم یه چیزایی بنویسم ولی هی تایپ کردم ، هی پاک کردم . آخرش به این نتیجه رسیدم که بهتره از بچه ها بپرسم .

شما از حضرت زهرا ( علیها السلام) چی میدونید ؟ آیا اصلا می شناسیدش یا نه همین حرف هایی که در موردش می زنن رو می دونید ؟

حضرت زهرا (علیها السلام ) چند ساله بوده که شهید شده ؟ کِی شهید شده ؟ آیا حکومت ِ حضرت علی (علیه السلام) رو دید یا نه ؟

الان شاید 95% بچه ها بگن : برو بابا ، این سوالها چیه ؟ کی هست که ندونه ؟‌چیزای به این تابلویی رو کی نمیدونه ؟

خوب بنویسید . اگر حدیث یا روایت یا داستانی از ایشون بلدید ، بگید ما هم یاد بگیریم .

موفق و آگاه باشید

علی